کاش اگه خوابم برد دیگه بیدار نشم

این همه درد برام زیادیه

نمیدونم واقعا خنگه یا من خیلی ساده م. اینکه دیر به دیر آن میشه خودش خیلی مشکوکه. جدی نیستش دیگه اعصابم و خورد کرد.

سِلام

دیروز گفت چه خوشگله ترکیب چشما و لپات، ولی اون فقط عگس بود اونم سلفی

اونم ی بار دیگه عکسشو فرستاد، بد نیس بامزه س.

دیگه زیاد خودمو درگیر نمیکنم. فردا امتحان دارم اونم اولین امتحان ترم ترم یک.خدایاااا بهم رحم کن.

تا نزدیک ظهر خوابیدم. بازم بیدار که شدم درجا تلگرام و چک کردم.یک ساعت قبلش پیام داده بود. بی توجه به پیاماش نوشتم واای من چقدر اسکولم.(یهو به ذهنم رسید نکنه این دختره و منو ایسگا کرده😂😂) گفت بعدا زنگ میزنم صحبت میکنیم! اخه خیلی موله ازش بعید نیس. واااای فک کن اگه یه درصدم دختر باشه خیلی ب***یه. ولی وقتی گفت زنگ میزنم بعدا، استرس گرفتم! خیلی خل و چل بازی دارم درمیارم واقعا! 

رابطه ترس داره. منم خیلی زود به آدما وابسته میشم.نمیدونم چیکار کنم:/

پارت اول رمانو نوشتم. سیرکلی داستان تو سرم نیس ولی هرروز میخوام یه پارت بنویسم.

دو تا ویس خواستم گوش بدم رو هم هفتاد دیقه،ولی سر ده دیقه از خواب کلافه شدم اومدم تو تخت. عجب بابا عجببب

امشب پیاده روی کردم تو خونه

عنوان اسم اهنگ تتلو ک من روش قفلم الان

باورم نمیشه اسفند شده

حس میکنم اوایل بهمنه

سلام چطوری؟(اونی که داره مسخونه فک کنه به اون میگم ولی در اصل با خودمم،وقتی که دارم وبم و میخونم)

خب امروز هوا بارونی بود منم عین خرررس خوابیدم تا یازده. انگار نه انگار که قراز بود حداقل ده پاشم و شرو کنم.

هنوز پا نشده آنلاین شدم. همون لحظه پیام داد.تا۱۱:۲۰. تعریف کرد که چطور شد رمان نویس شد!(چندروز پیش گفت دلیل کم آن شدنش اینه که رمان می نویسه و هرکی رماناشو خونده تعریف کرده!) فقط اینو بگم که این بچه خیلی مول تشریف داره هیچ توضیحی درمورد هیچی نمیده، درواقع تا جر نخوری حاضر نیست تعریف کنه. میگم بچه واسه اینه که قیافش خیلی بچه بود. خلاصه گفت فقط درصورتی رمانم و میفرسم بخونی که خودتم یکی بنویسی، و زاویه دیدش اول شخص باشه و پسر که همسن خودمه! صحنه های سکسی هم داشته باشه توش!

منم گفتم باشه ولی وقت ندارم تازه امتحانام داره شرو میشه!

بعدازظهر گفت عکس بده. منمعکس فانوس و فرستادم، یک ثانیه دید بعد گفت بامزس! یکی دیگه بده!!!! گفتم ندارم(واقا هم نداشتم) گفت پس الان سلفی بگیر بفرس!! دیگ این و سیت زدم و جواب نداده اف شدم تا ناهار بخورم.

عنتر قیافه خودش عن بودا اونوقت از قیافه من خوشش نیومد. خدایا هرچی زشت ترن نازشونم بیشتره.

یعد ناهار سین کردم گفتم توهم پس باید همینکارو کنی. بعد دوساعت جوای دلد چقدر دیر سین میکنی! ازون موقع تالام آن نشد

خدایااااا. این دیگه اخرشه. حتی زنگم نزده بهم با اینکه شمارمو داره. خداروشکر من کلا شارژ ندارم وگرنه خودم بهش زنگ میزدم تالا! خداااایاااا دیگه خیلی دارم خوار و خفیف میشم. اصلا بره گم بشه. تنهایی از این پسرای چسو و عن خیلی خیلی بهتره.

امشب شب آرزوهاست

واقعاآرزوی من چیه؟

اول اینکه پرستار لایقی بشم و همیشه بخودم افتخار کنم بخاطرش

دوم اینکه یه رابطه خوب و تجربه کنم(رابطه خوب یعنی رابطه ای که همه چیش اوکی باشه دیگه)

دویاره دندون دردم شرو شده. 

امروز اندازه پشکل درس خوندم.

برم ادامه ویس بیوشیمی رو بگوشم. حدود بیست دیقه مونده.

اسلیپ ول

امروز و دیروز کلا درحال چک کردن گوشی بودم،اونم هر پنج دقیقه!

قشنگ روانیم کرد. دیروز کلا دو بار آن شد امروزم همینجور.

اخر سر شب کلیر هیستوری زدم و رفتم حموم و یک ساعت و نیم حمومم طول کشید. مطمین بودم خودش پیام میده که چرا پاک کردم ولی نداد. از پیامای جدیدی که تو چنلش فرستاده بود فهمیدم آن شده بود.

میدونم خییلی مسخره س اگه ناراحت میشدم واسه این بچه بازیا ولی ناراحت شدم واقعا و گریه کردم!!!! حتی صداشم نشنیدم قیافشم یادم رفته...(!) کاملا میدونم چه مرگمه،من دارم دغ میکنم از کمبود توجه. دلم یه رابطه میخواد که بهم توجه کنیم،هم من به اون هم اون بمن. متاسفانه این بچه تنها گزینه روی میزه!

بعد از کلی ابغوره رفتم خودم بهش پیام دادم.آنلاین بود.

تاالانم داشم ویس بیوشیمی گوش میدادم،استادش تعطیله ولی خیلی کیوته،اخر این ویس که ۵۷ دیقه بود گفت بچه ها شما رو بخدای بزرگ میسپرم خدا نگهدار و مراقب خودتون باشید:/ عزززززیزم کیوت نیس اخه؟

الانم دور چشمم میسوزه چون ابرسان صورتمو زدم چشمم:/

سلام تو از اخرین پستی که گذاشتم تا این پست چه اتفاقایی افتاده؟

 یه چندتا میانترم دادم

رفتم فانوس با دوستان

رفتم تولد دوستم

با آقای همساده هم توی تلگرام آشنا شدم!

خب ازونجایی که من خیلی وقته احساس تنهایی میکنم و دلم یه رابطه میخواد شدیدا! :/ دلم میخواد بیشتر باهاش اشنا شم.هرچند که رفتاراش عجیبه واقا مشکوک میزنه و تاالان یه ذره هم اعتمادمو جلب نکرده. تازه از چهرشم خوشم نیومد بچه س😂😂 ببین از تنهایی دارم به کجا میرم:/

یه هفتس وقتی میخوام درس بخونم یا هرکار دیگه ای بکنم شدیدا خوابم میاد ولی تا قبل سه اصلا خوابم نمیبره.

واای بزارین دیگ چس ناله هامو اینجا تخلیه کنم که بدجور رو مخمن:

الان ما امتحان میانترمامون و تو نوید دادیم.بجز اناتومی عن که واسه هرسوال کمتر از یه دیقه گذاش بقیه خوب بود تایمشون.قابلیت بازگشت داشتن و هرسوال تایمرم نداش. ولی امتحانات ترم که از ۴ام شرو میشه تو فرید برگزار میشه(همون سامانه فرادید).

میترسم این استادا عن بازی درارن تایم کم بدن

بعد من خوب نفهمیدم که اگه یه سوالو زودتر از تایمش جواب بدی برا سوال بعدیا ذخیره میشه یا نه؟

استاد اندیشه که خیلی عن بازی در اورد،این درس و تو همه دانشگاها ی سری مباحثو حذف کردن یا نمونه سوال دادن.اینم از شانس مایه...

اقا من بااین وضعیت اکبندم اگه هیج درسیو نیوفتم بیوشیمی رو مطمینم میفتم. چرا؟

نه واسه اینکه فقط سخت باشه. چون ۲۸۰ ص جزوه هست با نمونه سوالای ازمایشگاش. حالا یه ده پونزده تام ویسه که حتما باید گوش بدم چون ی سری جاهارو حذف میکنه. بعد چون خوردیم به ته دیگ نمیشه جزوه رو پرینت بزنم. نمیدونم چه گوهی بخورم خ نگرانم اخه میانترمشم حذفی نبود. تو دوروز مگه چقدر میتونم بخونم.

وای اگه بیفتم و ترم بعد حضوری باسه جی

خدایا خودت کمکم کن نیفتم درسی رو

مگه اینکه تو نعجزه کنی من این درسو تیفتم

چون اگه همین فردام پرینت بگیرم،روزی یه ویس گوش بدم، دو هفته دیگ تموم میشه. خوندنش به کنار تازه

خب دیگ برم جیش کنم و بعدم ببینم میتونم بخوابم یا ن

قلب و قفسه سینم از صبح درد میکنه

 فک میکنی اگه سکته کنم و بمیرم چی میشه؟

اونوقت میتونم بفهمم بعد ازمرگ چخبره،هیجان انگیز نیس؟

من همیشه از ماجراجویی خوشم میومد

اما فعلا تمایلی ندارم بمیرم

چون خیلی چیزا هست که تجربه نکردم

خوب میدونم که سال ها باید روی خودم کار کنم تا این حس پوچی رو ازبین ببرم

اون مثل یه علف هرز از تو قلبم سر دراورد...

میدونی اون باهام حرف میزنه

همیشه منو به سمت کارایی که لازمه انجام بشه هل میده ولی بعداز انجامشون بهم میگه که چی