پست۶۸
الان تازع شام خوردم واومدم لش کردم رو تخت!
گفتم تایم خوبیع واسه نوشتن.
صبح ساعت ده دیقه به نه پاشدم!اصلا رکورد زدم!
:'(یاد اوایل پاییز افتادم که مامان کربلا بود و من حداقل ساعت هشت پامیشدم از خواب.
کاش روزای بعدم همینطوری بشه.
دیروز پریود شدم و خیلی درد داشتم و چس مسقال بیشتر نتونستم بخونم
ولی امروز خداروشکر اکی بود.
(+_+)چندروز پیش که از پنجره اتاق زمین پشتی رو نگا میکردم،توتای قرمز میتونستم ببینم.ولی بعدازظهری که از خواب پاشدم دیدم چندتا بز ریختن سرش.خلاصه باغو لخت کردن.بز دیگه نمیدونم مال کیه.تادوروز پیش که مرغدونی بود الان شده طویله.😑اعصاب نمیذارن
ننم اجبار کرد که بگرد واسم کیف پیدا کن.منم از دیجی کالا براش یکی دوتا انتخاب کردم بعدم تیشرتارونگا میکردم.خیلی ناناز بودن.ولی از دوتاش خیلی خوشم اومده مخصوصا یکشون.کاش بشه بخرمش.خیییییلی خوبه خیییلی